بولتن سینما و تلویزیون: واهمه تلویزیون از مردم/ مورد عجیب عاشقانه/ این فيلم زنان جهان است
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۲۴۹۸۱۲
گروه سینما و تلویزیون: اخبار حوزه سینما و تلویزیون نیز همواره مخاطبان خاص خود را داشته و دارد؛ به همین خاطر در مطلب پیش رو تلاش کردیم مهمترین و جذاب ترین مطالب این حوزه را جمع آوری نموده و تقدیم علاقه مندان کنیم تا اگر امکان پیگیری مطالب در طول روز را ندارد، در یک زمان مشخص و یکجا از آنها مطلع شوند.به گزارش بولتن نیوز، تیتر مهمترین خبرهای امروز 20 اردیبهشت ماه 96، به صورت هایپرلینک در زیر آمده که شما می توانید با کلیک بر روی آنها به صورت اختصاصی وارد آن مطلب شوید؛ البته متن کامل این مطالب در ادامه مطلب نیز آمده است و شما می توانید متن کامل و تصاویر مرتبط عناوین را در ادامه مشاهده فرمایید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیرون از اینجا هیچ خبری نیستتلویزیون از مردم واهمه داردمورد عجیب عاشقانهويلاييها فيلم زنان جهان استخندوانه از جناب خان تا جمع آوری کمکهای مردمی/ تأثیرگذاری و خلاقیت در ۵۰۰ قسمتدر «تیک آف» به ته خط رسیدمپاسخ بازیگر«جنگ ستارگان»به تبلیغ منفی روسینیمه شعبان و فیلمهای شبکه های سیمافیلمهای اکران دوم نوروزی را در کدام سینماها ببینیم؟مشروح اخباربیرون از اینجا هیچ خبری نیست
وقتی نام فیلمنامهای «آه، ای عبدالحلیم» باشد مطمئن باشید شما با یک فیلمنامه فلسفی مواجه هستید؛ نتیجه کار هم یک فیلم پرنشانه و فلسفی خواهد شد، حتی اگر نام آن فیلم به نام کلمهای بیگانه مثل «تیکآف» تغییر یابد. قطعا اگر جبر زمانه نبود احسان عبدیپور کارگردان خوشفکر و جوان سینمای ایران زیر بار تغییر نام فیلم نمیرفت و همچنان به نامگذاری «آه ای عبدالحلیم» افتخار میکرد. فیلم «تیکآف» یکی، دو هفتهای است اکران شده و مخاطبان حرفهای سینما توانستند با آن ارتباط برقرار کنند. تیکآف داستان چند جوان امروزی است که در تعلیق به سر میبرند و راه پس و پیش ندارند اما حضور و بازگشت یک دوست موجب میشود روش زندگی آنها حتی نوع نگرش آنها به زندگی تغییر کند. تیکآف یک فیلم بسیار متفاوت است که میتوانست در زمان مناسبتری اکران شود اما روند صعودی فیلم، تهیهکنندگان و سرمایهگذاران را امیدوار کرده است.
گفتوگو با احسانعبدیپور منهای سوالات تکراری انجام شده است.***فیلم شما پر از نشانه است و میتوان فیلم را فلسفی دانست؛ فلسفهای که مخاطبی که سواد آکادمیک هم ندارد میفهمد.قبول دارم. خیلی فلسفی بود. مثلا پسر کوچک خانواده را که نماد نطفه طیب، پاک و طاهر است در بالای خانه جایش دادم، یا وقتی یک تکه کاغذ دعا در دست خواهر میگذارد و مرگی که پسر کوچک را در بالای خانه جایش دادم اما زندگی آنها را برد به این سمت یا در فیلم مرگی را میبینید که با صعود و اوج گرفتن اتفاق میافتد و با صدای لالایی تو به مادرت میرسی. اما در انتهای فیلم پنجرهها باز میشود و نور بر صفحه نمایش میتابد. یا همه چیز تلخ و شیرین است روی دفترچه نت موسیقی. بله در فیلم نشانههای فراوان میبینید. این فیلم را حتی کسی که سواد فلسفی هم ندارد میفهمد.
شاید خیلی از کارگردانها زیر بار گنجاندن فضای معنوی در فیلم نروند اما در تیکآف شاهد هستیم که کارگردان روی ایجاد فضای معنوی و دعا خواندن با صدای بلند و حتی دادن صفحهای از کتاب دعا به شخصیت آتنا توسط برادر کوچکتر تاکید میکند.بله! از عمد یک پسر تمیز و مرتب انتخاب کردم و جالب اینکه در اکثر فضای فیلم هم وجود دارد. حتی تاکید داشتم به این موضوع که به مداوای سگهای ولگرد میپردازد. البته اگر اجازه میدادند قصد داشتم این موضوع محوری شود اما در نهایت این فیلمنامه تصویب شد.
صدای زیبای خواندن دعا که در پس زمینه دعا خواندن نوجوان خانواده است برای کیست؟دعا را خودم خواندم!
واقعا؟ غافلگیر شدم؛ اشاره کردی به فیلمنامهای که بارها تغییر کرده. در مصاحبههای قبلی هم گفته بودید ممیزی زیادی به فیلم وارد شده است.بله. حتی به فیلمنامهای که در نهایت تصویب شده بود ممیزی وارد کردند. الان حسرت سکانسهایی که در میز تدوین زدم را میخورم.
مثلا چه چیزهایی حذف شده؟من در پایان فیلم یک پیشنهاد پلیسی داشتم که به طور کامل حذف شد. میخواستم نشان بدهم که مثلا حاکمیت هم قرار نیست انگی به این جوانان بزند و میداند که اینها نه جانی هستند و نه برانداز. اینها در مقطعی عقدههای درون خود را بروز میدهند. به معنای بهتر میخواستم بگویم اینها مسائل درونی ذات انسان است که در فرم حکومت و قانونی که داری باید با آن سازگار شوی.
در فیلم اصلا نقد سیاسی و حکومتی وجود ندارد. حتی میتوان گفت تو به جامعه هم نقد داشتی. مثلا وقتی یکی از شخصیتهای فیلم به علت تحقیر شدن توسط یک عینکفروشی شیشه آن را پایین میآورد تو به این تحقیر کردن توسط جامعه نقد داری.من حتی نمیگویم نقد جامعه. من مشخصا منظورم یک انسان است. اول حسابت رو با خودت صاف کن. با عقدههایت صاف کن. اگر افتادی زمین بدو، شاید دوباره پا به رکاب شدی. مسائلم و دغدغه ام مسائل سیاسی و اجتماعی نیست.
پس به خاطر ممیزیها برای فیلم قبلیات یعنی پاپ (فیلمی که قبل از تیکآف ساختی) هم اذیت شدهای؟یک جاهایی در فیلم لیپ سینک نیست. یک جاهایی توضیحات و نریشنهای اضافی خواستیم. واقعا نمیدانم چرا فیلم 15 تا اصلاحیه خورده بود.
برای فیلم پاپ پروانه نمایش گرفتید؟اصلاحیهها را اعمال کردیم! 3-2 ماه دیگر هم احتمالا اکران شود.
تیکآف فراز و فرود زیاد دارد و تا مخاطب میخواهد خمیازده بکشد– بویژه با دیدن صحنههای شخصیت آتنا که خستهکننده میشود- تو یک غافلگیری رو میکنی و نمیگذاری چنین اتفاقی رخ دهد.مجموعه اینها میشود فیلمسازی. فیلمهای دیگر هم همینطور است.
اما فیلمهای دیگر مخاطب را اینقدر درگیر نمیکند یا مثلا اوج فیلم دقیقا انتهای فیلم است و در بسیاری از فیلمها انتهای فیلم زمان افول و نزول فیلم میشود.برای سناریوهای کلاسیک ضربه و غافلگیری اساسیاش آخرش است.
اگر تیکآف به جای بوشهر در تهران ساخته میشد قطعا آنقدر زیبا نبود. آیا جوانها در بوشهر اینقدر شبه آنارشیست هستند و چنین رفتارهایی میتوان در آن منطقه دید؟من در بستر رئالیته خودم خلق کردم. جهان درون من است، ورای آدمهاست. نمیتوانم بگویم در عالم واقع اتفاق میافتد. من هزار تا آدم را میشناسم و ذره ذره آوردم در این فیلمها. و اون محیط و اون اقلیم جسارت همچین سوژهای را به من داده.
به نظر من در ظاهر فیلم و رنگی که نهایتا در تدوین مشخص میشود، قصد داری بارها بگویی فیلم خاکستری است. این تاکید بر خاکستری بودن حتی در پوستر فیلم هم مشهود است.بله! این فضا را دوست دارم. برای ایجاد چنین فضایی فکر شده بود. حتی برای تاکید این موضوع در برخی صحنههای داخلی بیدلیل دود درست میکردیم که یک فاگی داشته باشه. مثلا برای ایجاد آن فضای مد نظر با اسفند دود درست میکردیم.
کاراکتر حمزه خوب از آب درآمده بود. من در میان تماشاگران این فیلم را دیدم و حس کردم مخاطبان این کاراکتر را دوست دارند. با توجه به فیلمهای سابقت گویا خلق چنین کاراکترهایی را هم خودت دوست داری.بله! این نقش را با توجه به شناختی که از خود حمزه داشتم نوشتم. شاید باورتان نشود اما حمزه را هم از روی استیج موسیقی انتخاب کردم. وقتی در تالار وحدت او را دیدم گفتم من این را میخواهم. این نقش را برای خود او نوشتم. قطعا کس دیگری نمیتوانست آن را بازی کند. من چنین نقشهایی را دوست دارم و این جزئی از سینمای من است.
چرا فرهاد در تیکآف بخشش ندارد و پدرش را نمیتواند ببخشد؟ البته میدانیم علت این فلاکت تصمیمهای نادرست پدرش است.بله! در فیلم فرهاد میگوید 99 درصد آبرویم را پدرم از دست داد اما برای این یک درصد آخری خون میریزم. به خاطر آن یک درصد آبرو نمیتواند پدرش را ببخشد. بله اینها بخشیدنهایشان را کردهاند. این نسل آدمهای یک درصدی است.
اما باز هم امید در فیلمت دیده میشود.اگر امید نباشد و فیلمی بسازم که راهها بسته باشد برای من خیلی گناهآلود است. میترسم چنین کاری کنم، من فکر نمیکنم مرگی بنویسم که آنقدر شیرین و مغرورانه باشد. شکل تصاعدی مرگ است. مرگ سلحشورانه است. مرگ بدبخت و ذلیلی نیست.
با توجه به ساخت فیلم با کاراکترهایی که داشتی به نظرت لهجه پگاه آهنگرانی کمی مصنوعی نبود؟به نظر من شاید غلظت نداشته باشد اما لهجه یکدست و درستی دارد که میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.
شخصیتی که رضا یزدانی در آن بازی میکند، از خارج از کشور وارد میشود و این فتنهها را به پا میکند. آیا منظور دیگری داشتی؟بله! میخواستم از طرف یک دنیادیده به سایر شخصیتهای فیلم این موضوع القا بشود که در دورترین نقطه کره زمین هم خبری نیست. حتی اگر مرز جغرافیاییات عوض شود مغز و فکر و تفکرت تغییر نمیکند. هر کاری میخواهی انجام دهی حتی رسیدن به رویاها و رسیدگی به عقدهها را در همین جا باید انجام بدهی. بیرون از اینجا واقعا خبری نیست. این را باید یک کسی که جهاندیده است بگوید و به صراحت در فیلم میگوید.
و رضا یزدانی چقدر هم از پس این نقش بر میآید.بله. با توجه به اینکه رضا یزدانی خودش هنرمند است و تجربه نشان داده شدن دارد و با مخاطبان خود بارها به صورت زنده ارتباط برقرار کرده طبیعی بود چنین بازی خوبی از او ببینیم. او میتواند بازیگر بزرگی شود.
با توجه به اینکه تو هم سفر خارج از کشور خیلی میروی توانستی همان حست را به مخاطب منتقل کنی.بله! بزرگترین تفریح من سفر است.
این فیلم بسیار بهتر از برخی از فیلمهایی بود که در جشنواره فیلم فجر 2 سال قبل در بخش مسابقه قرار داشت، چرا در جشنواره نبود؟خیلی ارشاد اذیتم کرد. حوصله رفتوآمد نداشتم. سر پستولید هم خیلی اذیت شدم. فیلمی نبود که راهش ندهند. سرمایهگذاران خیلی وقت و پول گذاشته بودند اما نمیدانم چرا راهش ندادند. البته من هیچگاه با این مهربانیها و نامهربانیها نه غش میکنم نه فلج میشم. امیدوارم به خاطر تهیهکنندگان و سرمایهگذاران اتفاق مالی خوبی بیفتد. برای خودم هم خوشحالکننده و مهم است که فیلم تکثیر شود و افراد بیشتری بروند و فیلم را ببینند.
آیا در روند تهیه پروانه نمایش در مدیریت سینمای این دولت با دولت سابق فرقی احساس کردی؟من تغییر فاحشی نمیبینم. برای من هر دو مدیریت احترام قائل بودند، اختلاف خاصی هم نداشتم.تلویزیون از مردم واهمه دارد
هنوز هستند کسانی که شنیدن صدایشان آدم را به روزهای پرخاطره نشستن پای «جعبه جادو» و زلزدن به خاطرههای کمکم فراموششده وامیدارد. او هم از همین آدمهاست. هنوز بعد از سالها با وجود آنکه گرد پیری و تجربه بر چهرهاش نشسته، شمرهشمرده سخن میگوید و شأن واژهها را میداند. عجلهای در رساندن منظور ندارد و البته از تعلل بیجا هم دوری میکند. اهل منطق است، عصبیتی در کلامش نیست و میشود روی اظهارنظرهای فنیاش حساب باز کرد. حالا که مناظرهها بعد از سالهای بسیار نیمی از مردم را پای رسانه ملی کشاندهاند، حسین پاکدل گزینه مناسبی برای تحلیل رفتارهای رسانهای صداوسیماست. منظور تحلیل آن چیزی است که تا امروز از پوشش رسانهای صداوسیما در دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری اسلامی ایران شاهدش بودهایم. حسین پاکدل با وجود سالها دوری از تلویزیون تحلیلهای دست اولی دارد که قابل شنیدن هستند و میشود دربارهشان فکر کرد. این تجربه به واسطه گفتوگوهای راديویی و تلویزيونى فراوان (آن هم درست در بزنگاهها)، اندوختن طولانیترین دوران مديريت پخش شبكه اول در کارنامه کاری او، تهيهكنندگی رسمى تلویزيون، حضور بهعنوان كارشناس و ... به دست آمده است. پاکدل در دوره فعالیتش در صداوسیما آن هم در بحرانىترين شرايط مملكت حجم عظيمى برنامه زنده را تهيه و پخش کرد. اینکه تلویزیون با پتانسیل بالقوهای که بنا به دلایل بسیار در دست دارد، چه کرده و البته تحلیل عملکردش در پوشش مناظره و تبلیغ نامزدهای مختلف ریاستجمهوری، موضوع بحثی است که زمینه گفتوگوی ما با مجری، برنامهساز، نویسنده و کارگردان تئاتر ایران را فراهم کرد. البته در ادامه سخن به سالهای اولیه حضور هنرمندان در فعالیتهای انتخاباتی هم رسید که مطرحشدنش جالب به نظر میرسد. متانت و تحلیل فارغ از نزدیکی فکری به جریان سیاسی خاص باعث شده سخنان هنرمند ٥٨ساله قابل ارجاع به نظر برسد.
در ادامه میتوانید گفتوگوی ما با حسین پاکدل را بخوانید:
مناظرهها و چیرگی مباحث اقتصادی بر مسأله فرهنگباید بنشینیم و گریه کنیم
اجازه دهید به بحث در مورد سوالهای مطرحشده در مناظرههای گذشته برگردیم...سوالات مناظرههای اول و دوم انتخابات ریاستجمهوری خیلی ابتدایی بود. این سوالها مطلقا هیچ مسألهای را حل نمیکند و طبیعتا نمیتواند جواب جذابی هم داشته باشد. بهتر است حداقل این سوالها از قبل به کاندیداها داده شود و همه صحبتهای خود راجع به سوالهای مختلف را آماده کنند و درنهایت قرعهکشی مشخص کند که هر سوال را کدام کاندیدا پاسخ بدهد. در سوالات مناظره نخست حتی یک سوال هم در مورد فرهنگ و هنر مطرح نشد، درحالیکه مهمترین کاری که یک رئیسجمهوری میتواند بکند این است که در وهله نخست فرهنگ جامعه را بسازد. اگر جامعه در حد افراط از اقتصاد سیر باشد، اما فرهنگ درستی نداشته باشد، مثل آدمهای نیازمند و گرسنه است که کاری نمیتوانند بکنند، درحالیکه یک ملت که از اقتصاد گرسنه است، اما فرهنگ دارد، با مناعت طبع مثل یک موجود سیر، صورت خودش را سرخ نگه دارد و خودش را سیر نشان دهد. فرهنگ میتواند پایه جامعه را بسازد، اما در مناظره نخست هیچ خبری از بحث فرهنگ نبود و مطلقا صحبتی از فرهنگ و هنر نشد که من بابت این اتفاق متأسفم، حتی یک اشاره هم به هنر نکردند. این فاجعهوار است و باید بنشینیم و به خاطرش گریه کنیم.
تا امروز که گفتوگوهای انفرادی و مناظرهها را دیدهاید، وضع نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری را چطور ارزیابی میکنید؟واقعیت امر این است که همه کاندیداها در یک سطح و اندازه نیستند و من آقای روحانی را گزینه بهتری میدانم، اما بااینحال متاسفانه آقایان روحانی و جهانگیری با اینکه خوب درخشیدند، ولی خودشان را در حد حرفهای رقبا پایین کشیدند، در صورتی که شأن و منزلتشان خیلی بالاتر از این حرفهاست. آنها در دامی افتادند که باعث شد حرفهای سطح پایینی زده شود. فارغ از تمام انتقادهایی که آدم میتواند نسبت به دلیل انتخاب وزرا به آقای روحانی داشته باشد، اما انصافا عملکرد، شخصیت و کاریزمای ایشان در میان این ٦ نفر از همه بهتر و بالاتر است. حالا ممکن است که خارج از این جمع ٦ نفره آدمهای بهتری هم برای اداره مملکت باشند که واقعا هم هستند، اما بحث ما فعلا در مورد همینهاست. من معتقدم در میان این افراد قدوقامت آقای روحانی خیلی بالاتر است، ولی شرایط مناظره بهگونهای طراحی شده که کوچکش کند.
چرایی عملکرد تلویزیون در دو مناظره گذشتهانگار میخواهند سر مردم را کلاه بگذارند
به نظرتان دلیل اصلی عملکرد تلویزیون در زمینه مورد بحث چه چیزی میتواند باشد؟دلیل چنین عملکردی از سوی تلویزیون تا حدودی به این مربوط میشود که تلویزیون از مردم واهمه دارد، درحالیکه مردم از تلویزیون نمیترسند. واهمه تلویزیون بیمورد است، چون ما اصلا مردم ترسناکی نداریم و فقط کافی است با آنها روراست باشیم و خودمان را از خودشان بدانیم. شما بیایید قبل از مناظرات تلویزیونی، مواد قانونی را بگویید. بنشینید و کارشناسی کنید و موقعیت، محدوده اختیارات و وظایف قانونی رئیسجمهوری را تشریح کنید. در این برنامهها نباید یک عده بیایند و یکسری شعارها دهند که مطلقا عملی نیست. ما که نمیخواهیم مردم را گول بزنیم، ولی طراحی برنامه جوری است که انگار میخواهد سر مردم کلاه بگذارد. من میدانم که نیت دوستانم این نیست، ولی درنهایت خروجی این برنامهها همین میشود.
چطور میتوان یک مناظره داغ اجرا کرد که در عین حال از خط قرمزهای نظام هم عبور نکند؟مهمترین بخش آن تربیت مجریانی است که بتوانند مناظرهها را اداره کنند. قبل از مناظره باید همه چیز طراحی شده باشد و همه بنشینند سنگهایشان را باز کنند و آن کارشناسی که قرار است مجری باشد هم بر همه این مباحث مسلط باشد. مباحث مناظره هم نباید بیانتها باشد و باید کنترل شود و کسی که مناظره را اداره میکند باید به اندازه افرادی که مناظره میکنند، آگاهی داشته باشد. یک تیم کارشناسی هم میتواند بنشیند و بهطور زنده جلوی موارد خلاف را در همان لحظه بگیرد. باید شرایط طوری باشد که کسی حق نداشته باشد هر چه که همان لحظه به ذهنش رسید را بگوید. گفتن این حرفها ممکن است باعث تخریب فرد و افرادی دیگر شود. مناظره شوخی ندارد و مثل این است که دو نفر در رینگ بوکس فقط به نقاط ضعف همدیگر ضربه بزنند. تعارف هم ندارند و اگر داور حواسش نباشد، ممکن است که یک ضربه ناجوانمردانه هم بزنند، چون هدف درنهایت زمینزدن رقیب است و داور نیز باید درنهایت دست یکی را بالا ببرد.
ممکن است در مورد بایستههای مورد توجه در این مناظرهها هم صحبت کنیم؟!مناظرهها لازم است که از قبل طراحی شوند و آدمها بنشینند و بحثهایشان را چارچوببندی کنند. یک تیم کارشناسی و مشاوره هم کاندیداها را پختهتر کنند و بعد کاندیداها مطالب موردنظر را به صورت زنده به مردم نمایش دهند. درست مثل یک نمایش باید طراحی تمرین صورت بگیرد و اعضای یک تیم با مشورت یکدیگر به این نتیجه برسند که چه بگویند و چه نگویند. مجری-کارشناس برنامه نیز باید آدم فوقالعاده قدرتمندی باشد و مورد پذیرش کاندیداها و تیم کارشناسی آنها باشد. مجری برنامه باید اختیار و اقتدار داشته باشد که بتواند حرف کاندیداها را قطع کند، نه آنکه بخواهد فقط تعارف کند. اینها قواعدی است که در دنیا مرسوم بوده و دارد انجام میشود.
دو مناظره با حضور ٦ کاندیدا به روی آنتن تلویزیون رفت...بحث بیبرنده
سطح کیفی و سیاسی نخستین مناظره انتخابات ریاستجمهوری را چگونه دیدید و به نظرتان برنده دو مناظره گذشته چه کسی بود؟به نظرم مناظره اول و دوم برندهای نداشت. من به دلیل تعلق خاطرم نمیتوانم بهعنوان آدم بیطرف اظهارنظر کنم، ولی توقع داشتم که آقایان روحانی و جهانگیری بیشتر از اینها بدرخشند. ایشان سطح خودشان را در جواب به تهمتها و دروغهایی که گفته شد، خیلی پایین آوردند. آنها میتوانستند با ارتفاع بیشتری صحبت کنند. در نتیجه به نظرم سطح حضورشان پایین بود و در شأن مقام ریاستجمهوری نبود. اگر میبینید که یک موفقیت نسبی عاید آقایان روحانی و جهانگیری شده، بهخاطر برخورد مثبت آنها نبود، بلکه به خاطر بد عملکردن رقیب بود که به شکل فاجعهواری دچار توهم شد و به صورت مضحکی از رئیس دولت نهم و دهم تقلید کرد. این اتفاقات باعث شد آقای جهانگیری بدرخشد، ولی هنوز کافی نیست و باید بیشتر از اینها خودشان را نشان دهند. البته آقای جهانگیری بهعنوان معاون اول نشان داده که قدرت اداره کشور را دارد و آقای روحانی هم که کاریزمای این کار را دارد، اما من وقتی به بقیه کاندیداها نگاه میکنم، تصور نمیکنم که بتوانند حتی یک وزارتخانه را اداره کنند، چه برسد به یک مملکت.به هر حال باید یادمان باشد کسانیکه کاندیدا هستند و از فیلتر شورای نگهبان رد شدهاند، رئیسجمهورهای بالقوه هستند و شأن و منزلتشان باید حفظ شود. هر کدام از اینها ممکن است که رئیسجمهوری شوند و باید از ایجاد تشنج بیخود دوری کنند. ما وقتی خروجی این مناظرهها را میبینیم، انگار در طی این سالها یک آدمهایی از اسراییل و سازمان سیا آمدهاند و مملکت ما را اداره میکردند. درحالیکه اینطور نیست و آدم حسابیهای زیادی دارند در کشورمان کار میکنند و زحمت میکشند. چرا کاندیداها همه چیز را سیاه جلوه میدهند؟ هر حرفی هم که میزنند، هیچکس پیگیری نمیکند که منبعش کجاست. اگر یک روزنامهنگار یک مورد از این حرفها را بنویسد، باید برود ٥٠ جا جواب پس بدهد، ولی در رسانه ملی این حرفها به صورت کلام گفته میشود و هیچکس هم چیزی نمیگوید. خدا نبخشد آن کسانی که بدعت این چیزها را گذاشتند، در این جامعه مروت، اخلاق و انصاف را کشتند و بهراحتی سرمایههای این مملکت را منزوی و حذف کردند. انشاءالله که مجریان مناظره بتوانند در مناظرههای بعدی، نقایص مناظره نخست را جبران کنند.
وقتی هنرمندان پا به میدان انتخابات گذاشتندفروختن یا نفروختن؛ مسأله این نیست
از انتخابات ریاستجمهوری دوره اول اصلاحات حضور هنرمندان در انتخابات پر رنگ شد و این اتفاق در انتخابات مجلس ششم ادامه پیدا کرد و همچنان هم دنبالهدار است. حضور هنرمندان در انتخابات چه تاثیری داشته و آنها با چه توقعی از دولتها حمایت کردند؟اساسا اینکه آدم از دولتها توقع داشته باشد، چیز معقولی نیست و دولتها باید کار خودشان را بکنند. حالا ممکن است که عملکرد یک دولت برای شخص من مفید نباشد، اما به درد صنفمان بخورد که خوب است و همیشه صرفا نباید منافع شخصی را دید. اگر کلاننگری داشته باشیم، آنوقت دیگر گلایه و توقع بیجا نخواهیم داشت. هنرمند یکی از رسالتهایش این است که تجربههای شخصی خود را که به درد تبدیلشدن به تجربههای جمعی میخورد، به یک اثر هنری تبدیل کند و هدف درنهایت باید ارایه درست هنر باشد، نه فرد. اینکه هر کس بخواهد منافع و مضرات یک دولت برای خودش را بسنجد، یک مقدار عوامانه فکرکردن است و در این مورد باید کلیت یک صنف را در نظر گرفت. مثلا باید دید که حضور یک دولت برای سینما، تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی و بهطورکلی برای هنر چه تحولاتی داشته است. اینکه یک نفر بگوید نمایش یا تابلوی من در این دولت فروخت یا نفروخت، نمیتواند ملاک باشد و باید بهطورکلی به این قضیه نگاه کرد.
خود شما که میدانم این نگاه صنفی در رفتارهایتان مشهود است، بهطورکلی عملکرد دولت یازدهم را در این زمینه چطور ارزیابی میکنید؟اساسا نمیشود منکر این شد که دولت یازدهم، خانه سینما را که در دولت قبلی تعطیل شده بود دوباره باز کرد. این خیلی مهم است. ما باید ببینیم که بین دولت و هنرمندان چقدر تعامل برقرار شده و بعد نسبتسنجی کنیم. ممکن است ما الان یک مربی برای تیمملی فوتبال انتخاب کنیم که ما را تا نیمهنهایی یک جام بالا ببرد، اما اینکه توقع داشته باشیم ما را قهرمان جامجهانی کند، توقع درستی نیست، چون این کار یک برنامهریزی بلندمدت مثلا ٣٠ ساله میخواهد. با انتخاب یک مربی هم نمیشود انتظار تغییر اساسی در یک تیم را داشت و باید امکانات و نیروهای خوبی نیز در اختیار این مربی قرار داده شود تا بتواند مرحلهبهمرحله موفق شود. ما الان یک رئیسجمهوری را انتخاب میکنیم و میگوییم که همه چیز در اختیار او است و انتظار داریم که همه مشکلات را درست کند، اما ما هم یک وظایفی داریم. ما چه کردهایم؟ صرف اینکه بگوییم که به فلانی رأی میدهیم و پشتش هستیم، کافی نیست. باید ببینیم که خودمان برای صنف و مملکتمان چه کار کردهایم؟ در حوزه کار خودمان چقدر خودخواهی به خرج دادهایم؟ اینها را فارغ از اینکه چه کسی رئیسجمهوری کشور بشود، میگویم. این عادتها باید درست شود.
نقد حسین پاکدل به ترس، احتیاط و نگرانی اتفاق فکر مناظرههاکاری که مردم را پای رسانههای بیگانه میکشاند
به نظرتان آیا تقسیم و زمانبندی مناظره توانست وقت کافی را برای مطرحکردن انتقادهای موجود به کاندیداها بدهد؟من وقتی به کلیت طراحی برنامه ایراد میگیرم، دیگر جزییاتش قابل بحث نیست. به نظرم اتفاق فکری که این مناظره را طراحی میکند، اتفاق فکر مناسبی نیست و آنقدر ترس، احتیاط و نگرانی در آن هست که حاضرند همه چیز را خراب کنند، ولی بعضی از بحثها مطرح نشود. درحالیکه خیلی از مباحث مورد بحث همان چیزهایی است که در جامعه وجود دارد و باید در موردش بحث شود. چرا باید کاری کنیم که مردم برای دیدن تحلیل درست وقایع سراغ رسانههای بیگانه بروند؟ این یک فاجعه است.
اینکه صداوسیما سالهاست که برای برنامههای حساسی مثل مناظرههای انتخاباتی سراغ یک تیم مجری شناختهشده میرود، نشاندهنده روحیه محافظهکارانه تیم برگزارکننده است یا فکر میکنید اساسا نمیشود برای اجرای این برنامهها به اشخاص دیگر اعتماد کرد؟اساسا اگر قرار بود برنامه مناظرهها جور دیگری برگزار شود که الان آدمهای دیگری در تلویزیون حضور داشتند. تلویزیون با این تعاریفی که دارد و با این سازمانی که به این مرحله رسیده، هر چقدر هم که جواب نمیگیرد و شکست میخورد، متوجه اشتباهاتش نمیشود، در صورتی که چنین رویکردی اساسا غلط است. البته این مسأله به همه کارکنان سازمان مربوط نمیشود و من معتقدم اکثرا نیت تخریب ندارند، ولی ناخودآگاه این نگرششان به بنبست میخورد. وقتی هم که به بنبست میخورند، دیگر نمیخواهند با یک فکر جدید از بنبست خارج شوند.
برای خروج از این بنبست چه کار میشود کرد؟!دانشکده صداوسیما برای برنامههایی چون مناظرات باید کارگردان، نویسنده، کارشناس و منتقد تربیت کند. این مباحث در سطح دنیا دارد تعلیم داده میشود. ما نباید فکر کنیم که همه کاری را بلد هستیم. بنده را اگر در سیستم اجرای مناظرات بگذارند، دوزار به درد نمیخورم، چون بلد نیستم. اگر چیزی هم میگویم براساس تجربه خودم از آن چیزی است که در دنیا دیدهام. من براساس آن کاری که در دوره خودمان انجام دادیم، حرف میزنم که تاثیرگذاری بیشتری داشت. هدف من مقایسه این دورهها نیست، چون شرایط آن دوره متفاوت بود.
نگاهی به بخش ابتدایی برنامه مناظرهبرنامهای برای سحر ماه رمضان یا مناظره انتخاباتی
نظرتان در مورد بخش ابتدایی برنامه مناظره که پیش از آغاز گفتوگو میان نامزدها پخش میشود، چیست؟بحثهایی که قبل از مناظره میشد بیشتر به درد سحر ماه رمضان میخورد تا یک روز مناظره. این همه نصیحت معنا ندارد. انتخاب چهرهها و ادبیاتی که به کار بردند، مطلقا غلط بود. انگار که طراحی میکنند تا کسی جذب مناظره نشود. آن چیزی که باعث میشود مردم پای مناظره بنشینند، ربطی به طراحی دوستان ما در تلویزیون نداشت. اگر همینطوری هم کاندیداها بیایند و در یک استودیوی لخت و بیدکور بنشینند، باز هم مردم مناظره را تماشا میکنند. این یک امتیاز برای تلویزیون محسوب نمیشود. منتها الان در یک بزنگاه تاریخی قرار داریم که همیشه در لحظه آخر تصمیم میگیریم که چه کار کنیم، درحالیکه ما باید از قبل برنامهریزی داشته باشیم. بخشی از این بیبرنامگی هم به این برمیگردد که در مملکت ما احزاب به معنای ساختمان دموکراسی وجود ندارد. این قشنگ نیست که ٦ کاندیدا برای یک مناظره دور هم بنشینند و حرف بزنند و مردم اصلا متوجه نشوند که چه میگویند. احزاب باید قدرتمندتر عمل و کاندیداهای خود را پالایش کنند که درنهایت تعداد کاندیداهای ریاستجمهوری با ائتلاف احزاب به سه یا در حالت ایدهآل به دو نفر برسد.
نگاه مجری قدیمی تلویزیون به ساختار مناظرههای انتخاباتیسوالهای مناظرهها برای رفع مسئولیت بود
آقای پاکدل شما تجربه گفتوگو با شخصیتها و برگزاری مناظرههای مختلفی را داشتهاید، موافق هستید که سوالات اولین و دومین مناظره زنده تلویزیونی دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری که از نظر سیاسی در یک اتاق بیطرف طراحی شده بود، خاستگاه نسبتا اصولگرایی داشت؟خیر. سوالها اصلا یکسری سوال خنثی برای رفع مسئولیت بود و طرف هیچ جناحی را هم نمیگرفت. آنقدر احتیاط در سوالها بود که سوالها از آنور بام افتاده بود. در این شرایط خود دوستان کاندیدا باید تلاش میکردند تا فضای مناظره گرم شود. اگر قرار بود که مبنای پاسخ کاندیداها به سوالهای مجری باشد، مناظره بسیار سردتر از چیزی میشد که اتفاق افتاد. نه فقط سوالات، بلکه همه برنامه مناظره مطلقا فاقد هرگونه طراحی بود؛ طراحی به معنای یک فکر هوشمندانه منطبق بر فرهنگ، آداب و سنن ایرانی.
یعنی به نظرتان امروز وضع شکلگیری این برنامههای انتخاباتی به صورتی است که میشود گفت سنخیتی با فرهنگ ایرانی و آداب و رسوم ما ندارد؟نه به هیچ وجه. مناظرات ما یک ملغمهای از مناظرات جهانی را گرفته و همینطور یک چیزی را دارد اجرا میکند. برگزاری چنین مناظراتی هیچ نسبتی با اخلاقیات، مناسبات و آداب گفتوگوی ایرانی ندارد. از لحظه ورود کاندیداها به محل مناظره، آدمهایی که به استقبال کاندیداها میروند، خبرنگارهایی که جلوی در محل مناظره میایستند، سوالهایی که خبرنگارها میپرسند و دوربینی که در راهرو محل مناظره کاندیداها را میگیرد، همهوهمه یک نمایش بسیار ابتدایی است. کلیت جامعه باید بشناسد که چه کسی به استقبال کاندیداها میرود. صرفا اینکه بگویند فلانی قائممقام تلویزیون است که معنا ندارد. باید کسی به استقبال کاندیداها برود که هموزن رئیسجمهوری باشد.مورد عجیب عاشقانه
تا به حال سابقه نداشته است که فیلم یا سریالی در شبکه نمایش خانگی توقیف باشد و توی روز روشن توزیع
منبع: بولتن نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bultannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بولتن نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۴۹۸۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ببینید | اتفاقات عجیب و ترسناک جهان تا سال ۲۰۲۴
۲۶۴ ۲۱۵
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901126