حسين پاکدل: تلويزيون از مردم واهمه دارد
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۲۵۳۳۲۱
خبرگزاري آريا - روزنامه شهروند - مريم نراقي: هنوز هستند کساني که شنيدن صدايشان آدم را به روزهاي پرخاطره نشستن پاي «جعبه جادو» و زلزدن به خاطرههاي کمکم فراموششده واميدارد. او هم از همين آدمهاست. هنوز بعد از سالها با وجود آنکه گرد پيري و تجربه بر چهرهاش نشسته، شمرهشمرده سخن ميگويد و شأن واژهها را ميداند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منظور تحليل آن چيزي است که تا امروز از پوشش رسانهاي صداوسيما در دوازدهمين انتخابات رياستجمهوري اسلامي ايران شاهدش بودهايم. حسين پاکدل با وجود سالها دوري از تلويزيون تحليلهاي دست اولي دارد که قابل شنيدن هستند و ميشود دربارهشان فکر کرد. اين تجربه به واسطه گفتوگوهاي راديويي و تلويزيونى فراوان (آن هم درست در بزنگاهها)، اندوختن طولانيترين دوران مديريت پخش شبكه اول در کارنامه کاري او، تهيهكنندگي رسمى تلويزيون، حضور بهعنوان كارشناس و ... به دست آمده است. پاکدل در دوره فعاليتش در صداوسيما آن هم در بحرانىترين شرايط مملكت حجم عظيمى برنامه زنده را تهيه و پخش کرد.
اينکه تلويزيون با پتانسيل بالقوهاي که بنا به دلايل بسيار در دست دارد، چه کرده و البته تحليل عملکردش در پوشش مناظره و تبليغ نامزدهاي مختلف رياستجمهوري، موضوع بحثي است که زمينه گفتوگوي «شهروند» با مجري، برنامهساز، نويسنده و کارگردان تئاتر ايران را فراهم کرد. البته در ادامه سخن به سالهاي اوليه حضور هنرمندان در فعاليتهاي انتخاباتي هم رسيد که مطرحشدنش جالب به نظر ميرسد. متانت و تحليل فارغ از نزديکي فکري به جريان سياسي خاص باعث شده سخنان هنرمند ٥٨ساله قابل ارجاع به نظر برسد. در ادامه ميتوانيد گفتوگوي ما با حسين پاکدل را بخوانيد:
مناظرهها و چيرگي مباحث اقتصادي بر مسأله فرهنگ
بايد بنشينيم و گريه کنيم
اجازه دهيد به بحث در مورد سوالهاي مطرحشده در مناظرههاي گذشته برگرديم...
سوالات مناظرههاي اول و دوم انتخابات رياستجمهوري خيلي ابتدايي بود. اين سوالها مطلقا هيچ مسألهاي را حل نميکند و طبيعتا نميتواند جواب جذابي هم داشته باشد. بهتر است حداقل اين سوالها از قبل به کانديداها داده شود و همه صحبتهاي خود راجع به سوالهاي مختلف را آماده کنند و درنهايت قرعهکشي مشخص کند که هر سوال را کدام کانديدا پاسخ بدهد. در سوالات مناظره نخست حتي يک سوال هم در مورد فرهنگ و هنر مطرح نشد، درحاليکه مهمترين کاري که يک رئيسجمهوري ميتواند بکند اين است که در وهله نخست فرهنگ جامعه را بسازد.
اگر جامعه در حد افراط از اقتصاد سير باشد، اما فرهنگ درستي نداشته باشد، مثل آدمهاي نيازمند و گرسنه است که کاري نميتوانند بکنند، درحاليکه يک ملت که از اقتصاد گرسنه است، اما فرهنگ دارد، با مناعت طبع مثل يک موجود سير، صورت خودش را سرخ نگه دارد و خودش را سير نشان دهد. فرهنگ ميتواند پايه جامعه را بسازد، اما در مناظره نخست هيچ خبري از بحث فرهنگ نبود و مطلقا صحبتي از فرهنگ و هنر نشد که من بابت اين اتفاق متأسفم، حتي يک اشاره هم به هنر نکردند. اين فاجعهوار است و بايد بنشينيم و به خاطرش گريه کنيم.
تا امروز که گفتوگوهاي انفرادي و مناظرهها را ديدهايد، وضع نامزدهاي انتخابات رياستجمهوري را چطور ارزيابي ميکنيد؟
واقعيت امر اين است که همه کانديداها در يک سطح و اندازه نيستند و من آقاي روحاني را گزينه بهتري ميدانم، اما بااينحال متاسفانه آقايان روحاني و جهانگيري با اينکه خوب درخشيدند، ولي خودشان را در حد حرفهاي رقبا پايين کشيدند، در صورتي که شأن و منزلتشان خيلي بالاتر از اين حرفهاست.
آنها در دامي افتادند که باعث شد حرفهاي سطح پاييني زده شود. فارغ از تمام انتقادهايي که آدم ميتواند نسبت به دليل انتخاب وزرا به آقاي روحاني داشته باشد، اما انصافا عملکرد، شخصيت و کاريزماي ايشان در ميان اين ٦ نفر از همه بهتر و بالاتر است. حالا ممکن است که خارج از اين جمع ٦ نفره آدمهاي بهتري هم براي اداره مملکت باشند که واقعا هم هستند، اما بحث ما فعلا در مورد همينهاست. من معتقدم در ميان اين افراد قدوقامت آقاي روحاني خيلي بالاتر است، ولي شرايط مناظره بهگونهاي طراحي شده که کوچکش کند.
چرايي عملکرد تلويزيون در دو مناظره گذشته
انگار ميخواهند سر مردم را کلاه بگذارند
به نظرتان دليل اصلي عملکرد تلويزيون در زمينه مورد بحث چه چيزي ميتواند باشد؟
دليل چنين عملکردي از سوي تلويزيون تا حدودي به اين مربوط ميشود که تلويزيون از مردم واهمه دارد، درحاليکه مردم از تلويزيون نميترسند. واهمه تلويزيون بيمورد است، چون ما اصلا مردم ترسناکي نداريم و فقط کافي است با آنها روراست باشيم و خودمان را از خودشان بدانيم. شما بياييد قبل از مناظرات تلويزيوني، مواد قانوني را بگوييد. بنشينيد و کارشناسي کنيد و موقعيت، محدوده اختيارات و وظايف قانوني رئيسجمهوري را تشريح کنيد. در اين برنامهها نبايد يک عده بيايند و يکسري شعارها دهند که مطلقا عملي نيست. ما که نميخواهيم مردم را گول بزنيم، ولي طراحي برنامه جوري است که انگار ميخواهد سر مردم کلاه بگذارد. من ميدانم که نيت دوستانم اين نيست، ولي درنهايت خروجي اين برنامهها همين ميشود.
چطور ميتوان يک مناظره داغ اجرا کرد که در عين حال از خط قرمزهاي نظام هم عبور نکند؟
مهمترين بخش آن تربيت مجرياني است که بتوانند مناظرهها را اداره کنند. قبل از مناظره بايد همه چيز طراحي شده باشد و همه بنشينند سنگهايشان را باز کنند و آن کارشناسي که قرار است مجري باشد هم بر همه اين مباحث مسلط باشد. مباحث مناظره هم نبايد بيانتها باشد و بايد کنترل شود و کسي که مناظره را اداره ميکند بايد به اندازه افرادي که مناظره ميکنند، آگاهي داشته باشد. يک تيم کارشناسي هم ميتواند بنشيند و بهطور زنده جلوي موارد خلاف را در همان لحظه بگيرد. بايد شرايط طوري باشد که کسي حق نداشته باشد هر چه که همان لحظه به ذهنش رسيد را بگويد.
گفتن اين حرفها ممکن است باعث تخريب فرد و افرادي ديگر شود. مناظره شوخي ندارد و مثل اين است که دو نفر در رينگ بوکس فقط به نقاط ضعف همديگر ضربه بزنند. تعارف هم ندارند و اگر داور حواسش نباشد، ممکن است که يک ضربه ناجوانمردانه هم بزنند، چون هدف درنهايت زمينزدن رقيب است و داور نيز بايد درنهايت دست يکي را بالا ببرد.
ممکن است در مورد بايستههاي مورد توجه در اين مناظرهها هم صحبت کنيم؟!
مناظرهها لازم است که از قبل طراحي شوند و آدمها بنشينند و بحثهايشان را چارچوببندي کنند. يک تيم کارشناسي و مشاوره هم کانديداها را پختهتر کنند و بعد کانديداها مطالب موردنظر را به صورت زنده به مردم نمايش دهند. درست مثل يک نمايش بايد طراحي تمرين صورت بگيرد و اعضاي يک تيم با مشورت يکديگر به اين نتيجه برسند که چه بگويند و چه نگويند. مجري-کارشناس برنامه نيز بايد آدم فوقالعاده قدرتمندي باشد و مورد پذيرش کانديداها و تيم کارشناسي آنها باشد. مجري برنامه بايد اختيار و اقتدار داشته باشد که بتواند حرف کانديداها را قطع کند، نه آنکه بخواهد فقط تعارف کند. اينها قواعدي است که در دنيا مرسوم بوده و دارد انجام ميشود.
دو مناظره با حضور ٦ کانديدا به روي آنتن تلويزيون رفت...
بحث بيبرنده
سطح کيفي و سياسي نخستين مناظره انتخابات رياستجمهوري را چگونه ديديد و به نظرتان برنده دو مناظره گذشته چه کسي بود؟
به نظرم مناظره اول و دوم برندهاي نداشت. من به دليل تعلق خاطرم نميتوانم بهعنوان آدم بيطرف اظهارنظر کنم، ولي توقع داشتم که آقايان روحاني و جهانگيري بيشتر از اينها بدرخشند. ايشان سطح خودشان را در جواب به تهمتها و دروغهايي که گفته شد، خيلي پايين آوردند.
آنها ميتوانستند با ارتفاع بيشتري صحبت کنند. در نتيجه به نظرم سطح حضورشان پايين بود و در شأن مقام رياستجمهوري نبود. اگر ميبينيد که يک موفقيت نسبي عايد آقايان روحاني و جهانگيري شده، بهخاطر برخورد مثبت آنها نبود، بلکه به خاطر بد عملکردن رقيب بود که به شکل فاجعهواري دچار توهم شد و به صورت مضحکي از رئيس دولت نهم و دهم تقليد کرد. اين اتفاقات باعث شد آقاي جهانگيري بدرخشد، ولي هنوز کافي نيست و بايد بيشتر از اينها خودشان را نشان دهند. البته آقاي جهانگيري بهعنوان معاون اول نشان داده که قدرت اداره کشور را دارد و آقاي روحاني هم که کاريزماي اين کار را دارد، اما من وقتي به بقيه کانديداها نگاه ميکنم، تصور نميکنم که بتوانند حتي يک وزارتخانه را اداره کنند، چه برسد به يک مملکت.
به هر حال بايد يادمان باشد کسانيکه کانديدا هستند و از فيلتر شوراي نگهبان رد شدهاند، رئيسجمهورهاي بالقوه هستند و شأن و منزلتشان بايد حفظ شود. هر کدام از اينها ممکن است که رئيسجمهوري شوند و بايد از ايجاد تشنج بيخود دوري کنند. ما وقتي خروجي اين مناظرهها را ميبينيم، انگار در طي اين سالها يک آدمهايي از اسراييل و سازمان سيا آمدهاند و مملکت ما را اداره ميکردند. درحاليکه اينطور نيست و آدم حسابيهاي زيادي دارند در کشورمان کار ميکنند و زحمت ميکشند.
چرا کانديداها همه چيز را سياه جلوه ميدهند؟ هر حرفي هم که ميزنند، هيچکس پيگيري نميکند که منبعش کجاست. اگر يک روزنامهنگار يک مورد از اين حرفها را بنويسد، بايد برود ٥٠ جا جواب پس بدهد، ولي در رسانه ملي اين حرفها به صورت کلام گفته ميشود و هيچکس هم چيزي نميگويد. خدا نبخشد آن کساني که بدعت اين چيزها را گذاشتند، در اين جامعه مروت، اخلاق و انصاف را کشتند و بهراحتي سرمايههاي اين مملکت را منزوي و حذف کردند. انشاءالله که مجريان مناظره بتوانند در مناظرههاي بعدي، نقايص مناظره نخست را جبران کنند.
وقتي هنرمندان پا به ميدان انتخابات گذاشتند
فروختن يا نفروختن؛ مسأله اين نيست
از انتخابات رياستجمهوري دوره اول اصلاحات حضور هنرمندان در انتخابات پر رنگ شد و اين اتفاق در انتخابات مجلس ششم ادامه پيدا کرد و همچنان هم دنبالهدار است. حضور هنرمندان در انتخابات چه تاثيري داشته و آنها با چه توقعي از دولتها حمايت کردند؟
اساسا اينکه آدم از دولتها توقع داشته باشد، چيز معقولي نيست و دولتها بايد کار خودشان را بکنند. حالا ممکن است که عملکرد يک دولت براي شخص من مفيد نباشد، اما به درد صنفمان بخورد که خوب است و هميشه صرفا نبايد منافع شخصي را ديد. اگر کلاننگري داشته باشيم، آنوقت ديگر گلايه و توقع بيجا نخواهيم داشت. هنرمند يکي از رسالتهايش اين است که تجربههاي شخصي خود را که به درد تبديلشدن به تجربههاي جمعي ميخورد، به يک اثر هنري تبديل کند و هدف درنهايت بايد ارايه درست هنر باشد، نه فرد. اينکه هر کس بخواهد منافع و مضرات يک دولت براي خودش را بسنجد، يک مقدار عوامانه فکرکردن است و در اين مورد بايد کليت يک صنف را در نظر گرفت.
مثلا بايد ديد که حضور يک دولت براي سينما، تئاتر، موسيقي، هنرهاي تجسمي و بهطورکلي براي هنر چه تحولاتي داشته است. اينکه يک نفر بگويد نمايش يا تابلوي من در اين دولت فروخت يا نفروخت، نميتواند ملاک باشد و بايد بهطورکلي به اين قضيه نگاه کرد.
خود شما که ميدانم اين نگاه صنفي در رفتارهايتان مشهود است، بهطورکلي عملکرد دولت يازدهم را در اين زمينه چطور ارزيابي ميکنيد؟
اساسا نميشود منکر اين شد که دولت يازدهم، خانه سينما را که در دولت قبلي تعطيل شده بود دوباره باز کرد. اين خيلي مهم است. ما بايد ببينيم که بين دولت و هنرمندان چقدر تعامل برقرار شده و بعد نسبتسنجي کنيم. ممکن است ما الان يک مربي براي تيمملي فوتبال انتخاب کنيم که ما را تا نيمهنهايي يک جام بالا ببرد، اما اينکه توقع داشته باشيم ما را قهرمان جامجهاني کند، توقع درستي نيست، چون اين کار يک برنامهريزي بلندمدت مثلا ٣٠ ساله ميخواهد. با انتخاب يک مربي هم نميشود انتظار تغيير اساسي در يک تيم را داشت و بايد امکانات و نيروهاي خوبي نيز در اختيار اين مربي قرار داده شود تا بتواند مرحلهبهمرحله موفق شود.
ما الان يک رئيسجمهوري را انتخاب ميکنيم و ميگوييم که همه چيز در اختيار او است و انتظار داريم که همه مشکلات را درست کند، اما ما هم يک وظايفي داريم. ما چه کردهايم؟ صرف اينکه بگوييم که به فلاني رأي ميدهيم و پشتش هستيم، کافي نيست. بايد ببينيم که خودمان براي صنف و مملکتمان چه کار کردهايم؟ در حوزه کار خودمان چقدر خودخواهي به خرج دادهايم؟ اينها را فارغ از اينکه چه کسي رئيسجمهوري کشور بشود، ميگويم. اين عادتها بايد درست شود.
نقد حسين پاکدل به ترس، احتياط و نگراني اتفاق فکر مناظرهها
کاري که مردم را پاي رسانههاي بيگانه ميکشاند
به نظرتان آيا تقسيم و زمانبندي مناظره توانست وقت کافي را براي مطرحکردن انتقادهاي موجود به کانديداها بدهد؟
من وقتي به کليت طراحي برنامه ايراد ميگيرم، ديگر جزيياتش قابل بحث نيست. به نظرم اتفاق فکري که اين مناظره را طراحي ميکند، اتفاق فکر مناسبي نيست و آنقدر ترس، احتياط و نگراني در آن هست که حاضرند همه چيز را خراب کنند، ولي بعضي از بحثها مطرح نشود. درحاليکه خيلي از مباحث مورد بحث همان چيزهايي است که در جامعه وجود دارد و بايد در موردش بحث شود. چرا بايد کاري کنيم که مردم براي ديدن تحليل درست وقايع سراغ رسانههاي بيگانه بروند؟ اين يک فاجعه است.
اينکه صداوسيما سالهاست که براي برنامههاي حساسي مثل مناظرههاي انتخاباتي سراغ يک تيم مجري شناختهشده ميرود، نشاندهنده روحيه محافظهکارانه تيم برگزارکننده است يا فکر ميکنيد اساسا نميشود براي اجراي اين برنامهها به اشخاص ديگر اعتماد کرد؟
اساسا اگر قرار بود برنامه مناظرهها جور ديگري برگزار شود که الان آدمهاي ديگري در تلويزيون حضور داشتند. تلويزيون با اين تعاريفي که دارد و با اين سازماني که به اين مرحله رسيده، هر چقدر هم که جواب نميگيرد و شکست ميخورد، متوجه اشتباهاتش نميشود، در صورتي که چنين رويکردي اساسا غلط است. البته اين مسأله به همه کارکنان سازمان مربوط نميشود و من معتقدم اکثرا نيت تخريب ندارند، ولي ناخودآگاه اين نگرششان به بنبست ميخورد. وقتي هم که به بنبست ميخورند، ديگر نميخواهند با يک فکر جديد از بنبست خارج شوند.
براي خروج از اين بنبست چه کار ميشود کرد؟!
دانشکده صداوسيما براي برنامههايي چون مناظرات بايد کارگردان، نويسنده، کارشناس و منتقد تربيت کند. اين مباحث در سطح دنيا دارد تعليم داده ميشود. ما نبايد فکر کنيم که همه کاري را بلد هستيم. بنده را اگر در سيستم اجراي مناظرات بگذارند، دوزار به درد نميخورم، چون بلد نيستم. اگر چيزي هم ميگويم براساس تجربه خودم از آن چيزي است که در دنيا ديدهام. من براساس آن کاري که در دوره خودمان انجام داديم، حرف ميزنم که تاثيرگذاري بيشتري داشت. هدف من مقايسه اين دورهها نيست، چون شرايط آن دوره متفاوت بود.
نگاهي به بخش ابتدايي برنامه مناظره
برنامهاي براي سحر ماه رمضان يا مناظره انتخاباتي
نظرتان در مورد بخش ابتدايي برنامه مناظره که پيش از آغاز گفتوگو ميان نامزدها پخش ميشود، چيست؟
بحثهايي که قبل از مناظره ميشد بيشتر به درد سحر ماه رمضان ميخورد تا يک روز مناظره. اين همه نصيحت معنا ندارد. انتخاب چهرهها و ادبياتي که به کار بردند، مطلقا غلط بود. انگار که طراحي ميکنند تا کسي جذب مناظره نشود. آن چيزي که باعث ميشود مردم پاي مناظره بنشينند، ربطي به طراحي دوستان ما در تلويزيون نداشت. اگر همينطوري هم کانديداها بيايند و در يک استوديوي لخت و بيدکور بنشينند، باز هم مردم مناظره را تماشا ميکنند.
اين يک امتياز براي تلويزيون محسوب نميشود. منتها الان در يک بزنگاه تاريخي قرار داريم که هميشه در لحظه آخر تصميم ميگيريم که چه کار کنيم،درحاليکه ما بايد از قبل برنامهريزي داشته باشيم. بخشي از اين بيبرنامگي هم به اين برميگردد که در مملکت ما احزاب به معناي ساختمان دموکراسي وجود ندارد. اين قشنگ نيست که ٦ کانديدا براي يک مناظره دور هم بنشينند و حرف بزنند و مردم اصلا متوجه نشوند که چه ميگويند. احزاب بايد قدرتمندتر عمل و کانديداهاي خود را پالايش کنند که درنهايت تعداد کانديداهاي رياستجمهوري با ائتلاف احزاب به سه يا در حالت ايدهآل به دو نفر برسد.
نگاه مجري قديمي تلويزيون به ساختار مناظرههاي انتخاباتي
سوالهاي مناظرهها براي رفع مسئوليت بود
آقاي پاکدل شما تجربه گفتوگو با شخصيتها و برگزاري مناظرههاي مختلفي را داشتهايد، موافق هستيد که سوالات اولين و دومين مناظره زنده تلويزيوني دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري که از نظر سياسي در يک اتاق بيطرف طراحي شده بود، خاستگاه نسبتا اصولگرايي داشت؟
خير. سوالها اصلا يکسري سوال خنثي براي رفع مسئوليت بود و طرف هيچ جناحي را هم نميگرفت. آنقدر احتياط در سوالها بود که سوالها از آنور بام افتاده بود. در اين شرايط خود دوستان کانديدا بايد تلاش ميکردند تا فضاي مناظره گرم شود. اگر قرار بود که مبناي پاسخ کانديداها به سوالهاي مجري باشد، مناظره بسيار سردتر از چيزي ميشد که اتفاق افتاد. نه فقط سوالات، بلکه همه برنامه مناظره مطلقا فاقد هرگونه طراحي بود؛ طراحي به معناي يک فکر هوشمندانه منطبق بر فرهنگ، آداب و سنن ايراني.
يعني به نظرتان امروز وضع شکلگيري اين برنامههاي انتخاباتي به صورتي است که ميشود گفت سنخيتي با فرهنگ ايراني و آداب و رسوم ما ندارد؟
نه به هيچ وجه. مناظرات ما يک ملغمهاي از مناظرات جهاني را گرفته و همينطور يک چيزي را دارد اجرا ميکند. برگزاري چنين مناظراتي هيچ نسبتي با اخلاقيات، مناسبات و آداب گفتوگوي ايراني ندارد. از لحظه ورود کانديداها به محل مناظره، آدمهايي که به استقبال کانديداها ميروند، خبرنگارهايي که جلوي در محل مناظره ميايستند، سوالهايي که خبرنگارها ميپرسند و دوربيني که در راهرو محل مناظره کانديداها را ميگيرد، همهوهمه يک نمايش بسيار ابتدايي است. کليت جامعه بايد بشناسد که چه کسي به استقبال کانديداها ميرود. صرفا اينکه بگويند فلاني قائممقام تلويزيون است که معنا ندارد. بايد کسي به استقبال کانديداها برود که هموزن رئيسجمهوري باشد.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۵۳۳۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سری جدید برنامههای «مهمانی» و «برمودا» ساخته میشود
بنا به آمار جدید مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) که با ۱۷۱۵ نفر در فروردین سال جاری به شیوه تلفنی مصاحبه شده، به ترتیب ۳۶.۹ درصد از مصاحبه شوندههای ایرانی برنامه «مردان آهنین»، ۳۴.۷ درصد برنامه «زندگی پس از زندگی»، ۳۴.۲ درصد برنامه «محفل»، ۳۲.۳ درصد برنامه «شب خوش»، ۳۱.۸ درصد برنامه «فوتبال برتر»، ۲۹.۷ درصد برنامه «پانتولیگ» و ۲۶.۵ درصد برنامه «معرکه»، ۲۴.۵ درصد برنامه «مهمانی»، ۲۱.۳ درصد برنامه «ماه خدا»، ۱۸.۸ درصد برنامه «ماه من»، ۱۷.۲ درصد برنامه «ایران دوست داشتنی»، ۱۶ درصد برنامه «پاورقی» و ۱۲.۱ درصد برنامه «برمودا» را دیدهاند.
سید محمدرضا خوشرو، مدیر شبکه نسیم در گفتگو با خبرنگار ما از ساخت جدید برنامههای «مهمانی»، «برمودا» و حضور فرزاد حسنی در یک برنامه مسابقهای خبر داد.
مدیر شبکه نسیم درباره رویکرد شبکهها مبنی بر استفاده از چهرهها در برنامههای تلویزیونی توضیح داد: تلویزیون بخاطر ماهیت تصویریاش مبتنی بر چهره است. از آنجایی که ذات تلویزیون تصویری بودنش است، چهرهای که ناشناخته است، به چهره شناخته شده تبدیل میشود. میزان همذات پنداری مخاطب هم با چهره شناخته بیشتر است. البته در مقاطع گذشته میدیدیم تلویزیون خودش را تسلیم برخی از چهرهها کرده است و در مقاطعی سلبریتی محوری رایج بوده است.
خوشرو ادامه داد: آنچه که در سند تحول سازمان صداوسیما اشاره شده، استفاده از ظرفیت چهرهها و چهرهسازی جدید است. حتماً باید از ظرفیت چهرهها در جای خودش استفاده کرد. بنا به سیاستهای هر پلتفرم، شبکههای تلویزیونی و استودیوهای بزرگ دنیا چهره یکی از عنصرهای برنامه تلویزیونی یا سینمایی است. بسته به میزان تمایل چهرهها که بخواهند در چارچوب تلویزیون ادامه همکاری داشته باشند، امکان بکارگیری آنها مهیاست.
بازگشت فرزاد حسنی در قالب یک برنامه مسابقه محور
وی در پاسخ به این سوال که آیا آقای فرزاد حسنی، بازیگر و مجری تلویزیون را دوباره در قاب شبکه نسیم و نه فقط به صورت ویژه برنامه خواهیم دید؟ گفت: بله، انشاءالله در قالب یک مسابقه حضور خواهند داشت.
مالکیت عروسکهای «مهمونی» به عهده صاحبان آنهاست
مدیر شبکه نسیم در پاسخ به این سوال که از آنجایی که هر تولیداتی در صداوسیما انجام شود، مالکیتش با صداوسیماست، مالکیت عروسکهای «مهمونی» به چه صورت است؟ آیا تمایل دارید فصل دوم مجموعه تلویزیونی «مهمانی» ساخته شود؟ گفت: مالکیت عروسکهای مجموعه «کلاه قرمزی» با صداوسیماست. در مجموعه تلویزیونی «مهمانی» از ترکیب عروسکهای «مهمونی» شبکه نمایش خانگی و «کلاه قرمزی» استفاده شده است. تهیهکننده و کارگردان «مهمونی» که مالکیت بر عروسکها داشتند تصمیم گرفتند از عروسکهای متعلق به خودشان در برنامه تلویزیونی استفاده کنند. مثلاً وقتی تلویزیون حق پخش یک فیلم سینمایی را میخرد، مالکیت فیلم متعلق به صداوسیما نیست. بنایمان ادامه دادن «مهمانی» است.
برنامه «برمودا» ادامه مییابد
خوشرو در پاسخ به این سوال که بنا به ساخت فصل دوم برنامه «برمودا» با اجرای کامران نجفزاده را دارید؟ بیان کرد: بله.
مدیر شبکه نسیم در تشریح گفتههای خود مبنی بر اینکه درهای تلویزیون به روی طنزپردازان باز است، گفت: ما در شبکه نسیم متناسب با سند سازمان صداوسیما موظف هستیم که بسترهای متفاوتی ایجاد کنیم، تا استعدادهای طنز بتوانند در گوشه و کنار کشور ظهور و بروز داشته باشند. چندین برند در حوزه طنزپردازی طراحی شد، که برخی موفق و تعدادی کمتر موفق شدند. مثلاً برنامه «بگو بخند» در حوزه شعر، نمایش طنز و استنداپ فعالیت میکند. این برنامه میتواند به محفلی برای طنزپردازان و آکادمی طنز تبدیل شود.
وی ادامه داد: در فصل جدید برنامه «خوش نمک» شاهد رقابت بین کسانی هستیم که خودشان را بانمک میدانند. افراد و گروههایی که خودشان را بانمک میدانند میتوانند خودشان را در معرض قضاوت تماشاچیها و داوران برنامه قرار دهند. برنامههای «خط رو خط» و «جورچین» هم جزو برندهای طنز آیتمی شبکه است.
مدیر شبکه نسیم در پاسخ به این سوال که حضورتان در هشتمین جشنواره «طنز پهلو» میتواند نوید استفاده از ظرفیت طنزپردازان در شبکه نسیم را بدهد؟ گفت: بله، ما مدام رصد میکنیم تا استعدادهای طنز را شناسایی کنیم. سالهای سال بود که فقط مدل خاصی از طنز در تلویزیون حضور داشت. در برنامه «خندوانه» مسابقهای برای استعدادیابی به نام «خنداننده شو» تعبیه شد، تا استعدادهای جدید بتوانند بروز یابند. ما الان مسابقه «خنداننده شو» را در قالب برنامهای مجزا به نام «بگو بخند» ایجاد کردیم، تا یک برنامه اختصاصی استعدادیابی در حوزه طنز باشد. ما معتقدیم هزاران نفر در کشور هستند، که استعداد طنز دارند.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون